در یک هفته اخیر مبارزات، اعتصابات و اعتراضات در شهرهای ایران ادامه یافت. در سه شنبه ٢٣ خرداد بازاریان و کسبه در سقز و سپس در بوکان در اعتراض به دستگیری ۴٠ تن از اعضای خانوادههای دادخواه در ١٩ خرداد و نیز تلاش شهرداری برای ایجاد تغییرات در آرامستان آیچی سقز جهت از دید خارج کردن مزار ژینا امینی، مظهر “انقلاب ژینا” اعتصاب کردند. این اعتصاب، که از جانب بخشی از بازاریان سنندج حمایت شد، تاثیرگذار و موفق ارزیابی گردید. کاک مجید امینی، پدر ژینا امینی، طی نامهای تشکر آمیز شجاعت بازاریان و کسبه مذکور را ستود.
یک روز پس از اعتصابات یاد شده، یعنی در در چهارشنبه ٢۴ خرداد حدود ۵۰ دانشجوی دانشگاه هنر در اعتراض به اجباری شدن مقنعه در پردیس باغ ملی این دانشگاه تحصن کردند. این تحصن در جامعه دانشجویی انعکاس وسیعی پیدا کرد. جمعی از دانشجویان دانشگاه خطاب به حراستیها و نیرویهای سرکوب، که دانشجویان متحصن را مورد یورش قرار داده بود و نیز خطاب به آمران آنها نوشتند: میان ما و شما دریایی خون فاصله است، ما که حالا نزدیک یک سالی میشود که «ما» شدهایم، هیچ حرفی با شما نداریم الا یک کلمه: نه. پس از تاکید دوبارهتان بر آپارتاید جنسیتی و الزام حضور در دانشگاه با مقنعه، پس از بستن آب و خشونت بر دوستانمان که تنها در جهت برابری در پردیس باغ ملی تحصن کرده بودند، ما هم دوباره تاکید میکنیم که چیزی به عقب برنمیگردد. این آسمان حتی بعد از تمام ستارههایی که هرروز به زمین کشیدهاید، هنوز غرق ستارهست. از زخمی که شهریور دهن باز کرد هنوز خون میچکد. و ما ایستادهایم، دست در دست هم، برای آزادی.
دانشجویان دانشگاه علامه در همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر:بیانیه دادند و در بخشی از آن نوشتند: “آنچه چهارشنبهی گذشته در دانشگاه هنر رخ داد به چشم هیچکدام از ما غریب نمیآمد. ما همان کسانی هستیم که در یک سال گذشته، دستمان را بر زخم گلوی هموطنانمان فشردهایم و صدای دوستان دربندمان بودهایم. خواندهایم و نوشتهایم، سروده و نواختهایم و با فریاد خود چنان لرزهای بر پیکرتان انداختهایم که با هر نشست و تحصنمان، زره پوشیده به میدان میآیید”.
دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در حمایت از دانشجویان دانشگاه هنر از جمله نوشتند:” در بطن هر انقلابی، هزینههایی جاریست؛ اما آنچه ما تجربه میکنیم نه هزینه، بلکه زندگیِ در قلب انقلاب است. تغییر با نسیمی که از «سقز» وزیدن گرفت، اکنون شُشهایمان را پر کردهاست. تغییری از انفعال به سوی فعل و کُنش، از ایستایی به سوی حرکت مهار نشدنی. شما ای «دانشجویان دانشگاه هنر»، شما روح این انقلابید؛ شما هنر این فعل و ظرافت این حرکتید. ما «دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد»، حامی، همرزم و دوشادوش شما «دانشجویان دانشگاه هنر» خواهیم بود.
جمعی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در قسمتی از بیانیه همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر اینطور اظهار نظر کردند: “چشم امید همه ما به شماست. به شما که مقاومت کردید و پرچمدارِ ترویج انقلاب ژینا شدید”.
جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران طی بیانیهای در جهت حمایت از دانشجویان دانشگاه هنر نوشتند: “شما نوشتید که ایستادهاید، دست در دست هم، برای آزادی، ما تأکید میکنیم که دستهایمان در دست یکدیگر است. شما تنها نیستید. ما کنار هم پای آزادی ایستادهایم.
دانشجویان دانشگاه تربیتمدرس در بیانیه همبستگی با دانشجویان دانشگاه هنر از جمله اظهار نظر کردند: “ما دانشجویان دانشگاه تربیتمدرس خاموشی را روا نمیدانیم. دوشادوش دانشجویان هنر میایستیم و نمیگذاریم شعلۀ مبارزه را در دانشگاه و جامعه خاموش کنند. استبداد رفتنی است و هرم آزادی بدنهایمان را گرم کرده است. مبارزه ادامه دارد”.
مردم زاهدان در روز جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲، سیوهفتمین جمعه اعتراضی خود را پس از «جمعه خونین» این شهر، در خیابانها برگزار کردند. شعارهای آنان عبارت بودند از «وقت اتحاد، وقت انقلاب»، «کورد و بلوچ و آذری + آزادی و برابری»، «مرگ بر خامنهای»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «برادر شهیدم خونت رو پس میگیرم» و «سهم بلوچ از ایران، انکار، گلوله، اعدام» بود.
در ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۲ “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی نفت(ارکان ثالث)” بیانیهای تعرضی منتشر و در آن استدلال کرد که لایحه هفتم توسعه ضدکارگری و کارفرما محور بوده و از نظر کارگران مطرود میباشد. شورای سازماندهی اعتراضات (ارکان ثالث) در همان تاریخ عدهای نفوذی در میان اعتصابیون را افشا و خواهان طرد آنها گردید. در ٢٨ خرداد گروه هکری «قیام تا سرنگونی» نامهی خیلی محرمانه وزارت اطلاعات به ریاست جمهوری را منتشر کرد.
در این نامه وزارت اطلاعات به گستردگی اعتصابات کارگران صنعت نفتوگاز ایران و سرسختی نفتگران در ادامه اعتصابات اعتراف کرده و خواهان اخراج کارگران معترض و استخدام اعتصاب شکن شده است. کارفرماها و مقامات نتوانستند این راه حلها را پیاده کنند.
در برابر فضای مبارزاتی و پرشور مردم سران رژیم و عمال آنها نهایت تلاش خود را کرده تا با تشدید روشهای سرکوبگرانه با مردم مبارز و انقلابی روبرو شده و آتش اعتراضات آنها را خاموش کند. اما تمام شواهد مبارزاتی دال بر شکست این تلاش هاست. واقعیاتی که به آنها اشاره شد نمودهای عینی “انقلاب ژینا” هستند. انقلابیون و مبارزین خود را سازمان داده، رهبران بیشتری را پرورده کرده و هر کجا مناسب دیدهاند دوباره به خیابانها نیز برگشتهاند. سران رژیم و صاحبان سرمایه این بار امکان فرار از دستان پر قدرت انقلابی را ندارند که دارد در عمق و در پهنا گسترش پیدا میکند.