انفال، نقطه اوج سیاست نسلکشی مردم کوردستان توسط حکومت فاشیستی بعث
روزهای آخرین هفته فروردینماه، همزمان است با سالگرد زنجیره عملیات ضد انسانی موسوم به “انفال” به وسیله رژیم بعث در جنوی کوردستان. فاجعهای که در آن بیش از یکصد و هشتاد هزار انسان قربانی شدند و با گذشت این همه سال، همچنان آثار و عوارض روانی، اجتماعی و اقتصادی آن بر پیکر این ملت سنگینی میکند. ۳۵ سال پیش در چنین روزهایی، در حالیکه جنگ ۸ ساله ایران و عراق آخرین ماههای خود را طی میکرد، رژیم بعث عراق اولویت جنگی خود را تمرکز در جبهههای کوردستان تعیین کرد و صدها هزار نیروی مسلح خود را مجهز به تانک، توپ و انواع تجهیزات پیشرفته جنگی و پشتیبانی هوایی با همراهی افواجی از مزدوران محلی، روانه کوردستان کرد. هدف اعلام شده این جنگ پاکسازی کوردستان از نیروی پیشمرگ بود، اما آنچه که در عمل به اجرا درآمد، ادامه یک طرح قدیمیتر سیاست ژنوساید ملت کورد بود. اگر در دوره هایی وقفهای در اجرای این سیاست ایجاد شده بود، اما رژیم بعث عراق به عنوان یک سیاست هرگز آن را کنار نگذاشته بود.
در سال ١٩٧۴ شهر قلعهدیزه را بمباران کرد و مردم بیدفاع این شهر را قتل عام نمود. در همین سال بمباران مشابهی در شهر حلبجه انجام داد که به کشتار مردم مدنی منجر شد.
در در سالهای ١٩٧۶ و ١٩٧٧، با هدف ایجاد یک کمربند امنیتی به عنوان بخشی از توافقنامه الجزایر، بیش از ۴ هزار روستا را ویران کرد. مزارع، تاکستانها و باغها سوزانده، چشمهها خشکانده شدند و ساکنین روستاها را به زور در اردوگاههای محاصره شده اسکان دادند. بعدها پا را از اینهم فراتر گذاشت و شهرهای “قلعهدیزه” و “سیدصادق” و بخشهایی از شهر “رانیه” را هم ویران ساخت.
در سال ١٩٧٩ کوردهای فیلی را در بغداد و جاهای دیگر از خانههایشان به زور بیرون راند و بیشتر آنها را بعداً قتلعام نمود.
در سال ۱٩٨۵ اردوگاه پناهندگان جنوب کوردستان را در منطقه “زیوهمرگور” در شرق کوردستان بمباران کرد که منجر به کشته شدن شمار زیادی از مردم بیدفاع شد.
در سال ١٩٨٧ مردم روستاهای ساکن “دره بالیسان” در جنوب کوردستان را هدف بمباران شیمیایی قرار داد و قتلعام وسیعی براه انداخت و حتی به بیمارستانها اجازه نداد زخمیها را درمان کنند. سال ١٩٨٧ مردم یک محله در شهر حلبجه را به بهانه اعتراضاتشان قتلعام نمودند.
سال ١٩٨٨، هشت هزار نفر از مردم منطقه بادینان را به زور به مناطق مرکزی عراق منتقل کرد و در آنجا در بیابان “جالیه” قتلعام نمود و در گورهای دستجه جمعی زیر خاک کرد. سال ١٩٨٨ شهر حلبجه را بمباران شیمیایی کرد و ۵ هزار تن از مردم این شهر از پیر، جوان، کودک، زن و مرد را قتلعام نمود. عملیات موسوم به “انفال” نقطه اوج اجرای این سیاست ضد انسانی بود.
“انفال” نامی است برگرفته از روایتی که در قرآن آمده و به معنای “غنیمت” بکار رفته است. انتخاب این نام برای این عملیات در اساس برای تحریک مزدوران به اعمال جنایت و غارتگری و غنیمتگیری بود. در این عملیات به مزدوران محلی که به خدمت رژیم بعث درآمده بودند، این امکان داده شده بود اموال مردم روستاها و شهرها و شهرکهایی را که مردم مجبور به تخلیه آن شده بودند، تاراج کنند.
در جریان سلسله عملیات انفال هزاران نفر اعم از زن، مرد، کودک، پیر و جوان، از زادگاه و محل زیست خود رانده شدند و بیآنکه به آنان اجازه داده شود بیشتر از لباسی که به تن دارند وسیله دیگری با خود به همراه داشته باشند. این مردم را در دستههای چند هزار نفره با اتوبوس به طرف بیابان های به “ئوگره سهلمان” در بخش مرکزی عراق کوچ میدادند و در آنجا آنان را دستهدسته به بیرحمانهترین شیوه به قتل رساندند. مدتها بعد معدود بازماندگان این فاجعه، ماجرایهای هولناک جنایاتی را برملا ساختند و گوشههایی از جریان آن کشتارهای دهشتناک جمعی را باز گفتند. اگر چه هنوز آمار دقیقی از میزان خسارت جانی این فاجعه به دست نیامده است، اما آمارهای تقریبی حکایت از کشته شدن یکصد و هشتاد هزار انسان و دفن آنان در گورهای دسته جمعی دارد.
فاجعه انفال با همه ابعاد دهشتناک خود در برابر چشم دولتهای بزرگ دنیا و در رأس آنها آمریکا روی داد و هیچ واکنش بازدارندهای از سوی آنها نشان داده نشد. رسانههای جهانی که تحت کنترل این دولتها کار میکردند، در برابر این جنایات وحشتناک سکوت کردند. اکنون که افکار عمومی بر جزئیات این نسلکشی وقوف یافته است، هنوز هم که هنوز است از سوی مراجع بینالمللی رسمی، این جنایات خوفناک علیه مردم کوردستان به نام یک نسلکشی در سطح جهان به رسمیت شناخته نشده است. این سکوت و این بیاعتنایی نیز خود ستم دیگری است که بر مردم کوردستان می رود. امروز و بعد از گذشت ۳۵ سال، در شرایطی از کشتار جمعی انفال و قربانیان این فاجعه بزرگ یاد میکنیم که رژیم دیکتاتوری بعث در قدرت نیست.
صدام و چند همدست جنایتکارش به دار آویخته شدند. هر چند این جنایتکاران در قدرت نماندهاند، اما متاسفانه مردم کوردستان از این حق نیز محروم شدند تا خود، این جنایتکاران را در محکمهای علنی به محاکمه بکشند و مجازاتشان را اعلام کنند. صدام و شماری از آن جنایتکارانی که فجایع انفال و حلبچه را آفریدند، از بین رفتهاند، اما همچنان آثار درد و رنج مردم مصیبت دیدهای که این رویدادهای تلخ را از سر گذراندهاند، باقی است. بسیاری از مزدوران محلی کورد که در این کشتار جمعی از جانب رژیم بعث به کار گرفته شدند، نه تنها از مجازات گریختند بلکه توانستند همه آن ثروتی را هم که از غارت اموال مردم انفال شده به دست آورده بودند حفظ کنند و چون خاری در چشم مردم کوردستان همچنان به زندگی عادی خود ادامه دهند. با گذشت ۳۵ سال از آن روزهای سخت، همچنان دهها هزار خانواده انفال شده از فقر و نداری و غم از دست دادن عزیزان خود مینالند. در سالگرد این فاجعه عظیم انسانی از آمرین و عاملین آن ابراز انزجار و نفرت میکنیم و به یاد و خاطره بیش از یکصد و هشتاد هزار تن از انسانهای بیدفاعی که در این نسلکشی جانشان را از دست دادند، درود میفرستیم.