روز هجدهم فروردینماه ایلنا،خبرگزاری کار جمهوری اسلامی گزارشی تحت عنوان کارگران و آسیبهای اجتماعی انتشار داده است. در این گزارش آمده است که جمعیت زیر خط فقر مطلق دستمزد و حقوق بگیران ایران از ۱۵ درصد در سال ۱۳۹۹ به ۳۰ درصد در سال ۱۴۰۳ افزایش یافته است. یعنی تعداد افراد زیر خط فقر در مدت کمتر از چهار سال دو برابر شده است. البته میدانیم که واقعیت بسیار دردناکتر از اینگونه آمارهای دولتی است، اما روشن است که در همین حد هم به معنای یک فاجعه اجتماعی است.
در گزارش دیگری در رابطه با حداقل دستمزد که آنهم بطور تصادفی در یکی از برنامههای ایام نوروز تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی منعکس شد، با توجه به تغییرات نرخ دلار در سال ۱۴۰۲ و نه حتی در نظر گرفتن نرخ تورم، آمده است که حداقل حقوق کارگران برای سال ۱۴۰۳ نه تنها افزایش نیافته بلکه ۴ دلار هم در ماه کاهش داشته است. این اعتراف دستگاههای تبلیغاتی خود رژیم است، اما اگر در خوشبینانهترین حالت تورم در ایران را ۴۰ درصد فرض کنیم معنی آن این است که حتی بنا به آمارهای دولتی هم حقوق کارگران در سال ۱۴۰۳ حدود ۵۰ درصد کاهش پیداکرده است.
اما دستمزد چیست و چرا تا این اندازه تنزل کرده است؟
دستمزد پولی است که کارفرما روزانه، هفتگی یا ماهانه به کارگر میدهد تا کارگر برایش کار کند. کارگر این پول را صرف پوشاک، غذا و کرایه خانه و غیره میکند. یعنی دستمزد میشود همان خرجی که کارفرما روزانه یا ماهانه به کارگر میدهد تا کارگر این مدت را برایش کار کند.
یعنی اینکه کارگران کار می کنند، تولید میکنند و طبقه سرمایهدار تمام حاصل کار طبقه کارگر را به جیب میزند و فقط جزیی از حاصل کار را به شکل دستمزد به کارگران بر میگرداند. یعنی دستمزد جزیی از حاصل کار کارگر است که به خود او برگردانده میشود، تا کارگران بمثابه یک طبقه بتوانند ادامه حیات یابند، زنده بمانند و باز هم ثروت طبقه سرمایهدار را تولید کنند. این یکی از پایهها و اساس نظام سرمایهداری است، این نظام، نظام بردگی مزدی است. یعنی کارگران مجبورند برای تامین زندگی خود و خانوادههايشان، برای تامین نان، پوشاک و مسکن، پاهایشان را به ماشین و ابزار تولیدی که در اختیار سرمایهدار است زنجیر کنند. اما بالاخره این سهمی که برای تامین بقای اجتماعی کارگران به آنان برگردانده میشود چقدر است؟ میزان دستمزد چگونه تعیین میشود؟ میزان دستمزد تماماً به شرایط رقابت و قدرت و زورآزمایی دو طرف بستگی دارد.
اینجا کارگر صاحب کالایی است که همان نیروی کارش میباشد، و کالای خودش را بفروش میگذارد. حال اینکه نیروی کار کارگر در مقابل چه دستمزدی خریده خواهد شد، به دو عامل مهم بستگی پیدا میکند. اول اینکه اوضاع بازار نیروی کار از چه قرار است، در حال رونق است یا رکود، تقاضا برای نیروی کار زیاد است یا کم؟ اما عامل دوم در تعیین دستمزد که اساسیتر است درجه اتحاد، همبستگی و توان ایستادگی و مبارزاتی کارگران است. اینکه آیا کارگران بخوبی متحد هستند که در برابر تلاش سرمایهداران و دولت حامی آنها که میخواهند هر چه ممکن است دستمزد کمتری بدهند، بتوانند ایستادگی کنند یا خیر؟ اگر همه چیز بر وفق مراد باشد یعنی هم تقاضا برای نیروی کار زیاد باشد و هم کارگران متحد و توانایی ایستادگی و مقاومت داشته باشند، تازه کارگران شانس مییابند که دستمزدی را بگیرند که به آنها امکان میدهد، در چهارچوب همان زندگیای که در جامعه سرمایهداری برای کارگران معمول و متعارف شناخته میشود، کارگر نیروی کارش را تجدید کند و تر و تازه نگهدارد و در خانوادهاش هم کارگران فردا را پرورش دهد. تازه در این حالت که بهترین حالت است دستمزد کارگر با ارزش نیروی کارش یعنی معادل آن مقدار وسایل معیشت و ضروریات زندگی است که کارگران برای توان کار کردن و بقای نسلش به آن نیاز دارند.
اما این دو عاملی که بر شمردیم، دو عاملی که ممکن میساخت کارگر دستمزد برابر با ارزش نیروی کارش بدست آورد، در دنیای واقع و در عمل مدام در حال نوسان است و غالباً به زیان کارگران است. این جزو ذات سرمایهداری است که با هر دوره رونق به دوره بحران و رکود میافتد و با وسعت گرفتن بیکاری و غیره رقابت را در میان کارگران دامن میزند و نیروی مقاومت در میان کارگران را کاهش میدهد. حاصل این وضعیت این میشود که در عمل دستمزد کارگر از ارزش نیروی کارش کمتر میشود، دستمزد به پایینتر از خط فقر مطلق تنزل میکند و کارگر همان چیزی را هم که برای تر و تازه نگهداشتن نیروی کار و اداره کردن خانوادهاش لازم دارد دریافت نمیکند و دستمزدها چنان سقوط میکنند که برای حفظ جان در بدن کارگر هم به زحمت کفاف میکند. اینکه میزان دستمزد چقدر خواهد بود و اینکه آیا کارگران واقعاً ارزش نیروی کار خود و معادل تامین یک زندگی انسانی را دریافت میکنند، در عمل و در دنیای واقع بیش از هر چیز به قدرت طبقه کارگر و توان مبارزهاش با طبقه سرمایهدار بستگی دارد. از اینرو اگر نمیخواهیم زندگی و هستی کارگران به تباهی کشانده شود ضروری است که پا در میدان مبارزه برای افزایش دستمزدها بگذاریم.