
بحران آب در ایران روز به روز حادتر میشود. ایران در حال حاضر با یکی از جدیترین بحرانهای کمبود آب در تاریخ خود مواجه است. این بحران نه تنها تامین آب شُرب شهروندان را تهدید میکند، بلکه بخش کشاورزی، صنعت و محیطزیست را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
ایران در کمربند خشک جهان قرار دارد و میانگین بارندگی سالانه آن حدود ۲۵۰ میلیمتر است که کمتر از یک سوم میانگین جهانی(۸۰۰ میلیمتر) محسوب میشود. این کمبود بارندگی طبیعی، پایه و اساس مشکلات آبی کشور را تشکیل میدهد. بعلاوه ایران در سالهای اخیر دورههای طولانی خشکسالی را تجربه کرده که منابع آب زیرزمینی و سطحی را کاهش داده است. این تنها سدها نیستند که از آب خالی شدهاند و این تنها استان تهران نیست که با کمبود شدید آب مواجه است، به طور کلی، در بسیاری از مناطق ایران، سطح آبهای زیرزمینی کاهش یافته و دشتهای کشور در معرض فرونشست قرار گرفتهاند.
اما این واقعیت که جغرافیای ایران در کمربند خشک جهان قرار دارد، به معنای آن نیست که این جامعه برای حل مشکل آب با بنبست روبرو شود و همواره رو به آسمان داشته باشد. در دنیای کنونی و با پیشرفت حیرتانگیز علوم و فنون و در کشوری که اگر باران کم دارد، در عوض بر دریایی از ثروتهای زیزمینی نشسته است، مشکل آب را با مدیریت و با سیاستگذاری علمی در زمینههای مختلف به سادگی میتوان حل کرد.
روشن است که کم آبی تمام عرصههای زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد و زندگی را بر اکثریت مردم ایران، بویژه کارگران و زحمتکشان شهر و روستا سختتر میکند. سطح نازل به کارگیری تکنولوژی در کشاورزی، اجازه نمیدهد از همین مقدار کم آب موجود استفاده کاراتری به عمل آید. به عنوان مثال در کشوری مانند هلند برای تولید یک کیلو گوجه فرنگی به طور متوسط ۴ لیترآب مصرف میشود و این رقم در ایران به طور متوسط ۴۰ لیتر است.به دلیل کمبود آب، تولید محصولات کشاورزی کاهش مییابد. با کاهش تولید کشاورزی قیمت محصولات غذایی اولیه مورد نیاز مردم، که هماکنون نیز گران است، به سرعت افزایش خواهد یافت. کاهش تولید محصولات کشاورزی به معنی کاهش درآمد کشاورزان، گسترش بیکاری در مناطق روستایی است که مهاجرت به شهرها از نخستین عوارض آن خواهد بود. اما شهرها نیز قادر به پذیرای موج مهاجرت نیستند و به ناچارحاشیهنشینی گسترش بیشتری پیدا میکند. بعلاوه بسیاری از صنایع وابسته به مصرف آب هستند، با کاهش منابع آبی، هزینههای تولید افزایش یافته و حتی شماری از واحدهای صنعتی به تعطیلی کشیده میشوند. در نتیجه، برای مهاجرین هم در شهرها کار کمتر پیدا میشود و نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت. در کنار همه این عوامل باید به کمبود فرهنگ صرفهجویی در مصرف آب هم اشاره کرد.
بحران آب در ایران محصول تلاقی عوامل مختلف طبیعی، انسانی، اقتصادی و اجتماعی است. اما در بین همه این عوامل کارگزاران رژیم برای کمبود آب دو دلیل ذکر میکنند: اول، کاهش میزان بارندگی و دوم، مصرف زیاد آب در کار کشاورزی. البته هر دو مورد واقعی هستند، اما تنها بخشی از واقعیتاند. آنها مهمترین عامل کمبود آب که عبارت باشد از فساد نهادینه شده در ارگانهای رژیم را به تمامی از قلم انداختهاند. در مورد دلیل نخست باید پرسید که چه کسانی با ندانم کاری و سودجویی، موجب شدهاند که کمبود بارندگی، ایران را این چنین با خطر کمآبی شدید روبرو کند؟ عوامل متعددی در این روند دخیل بودهاند که در همه آنها رد پای عوامل انسانی دیده میشود.
سیاست کلان خودکفایی کشاورزی، بدون درنظر گرفتن عوارض جانبی و عوامل وابسته آن، به طوریکه ۹۰ درصد در ایران به مصرف کشاورزی میرسد. نتیجه این سیاست تخلیە بیرویە آبهای زیرزمینی است کە حتی با بارندگیها هم برنگشته است. مطابق آمارهای دولتی، رقمی نزدیک به یک میلیون حلقه چاه در ایران وجود دارد که ۷۵۸ هزار حلقه آن در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی حفر شدهاند. در این میان بیش از ۲۰۰ هزار حلقه چاه حتی بدون مجوز و پروانهاند که بیشتر آنها برای مصرف ویلاها و باغهای تفریحی شخصیِ ثروتمندان و سرمایهداران در گوشه و کنار ایران بودهاند.
هدر رفتن آب در شبکههای انتقال و توزیع به دلیل فرسودگی لولهها و تأسیسات آبی، بنا به اقرار منابع دولتی در بعضی مناطق ۴۰ درصد آب جاری در شبکههای لولهکشی شهری عملاً از بین میرود و هیچ تلاشی برای مرمت لولهها انجام نمیگیرد. استفاده محدود از روشهای نوین آبیاری مانند آبیاری قطرهای در کشاورزی. کمبود سرمایهگذاری در فناوریهای بازیافت آب، ندانمکاری و پروژههای کارشناسی نشده، مافیای صنعتی و رانتخواری سپاه پاسداران، فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی، همگی دست به دست هم دادند و لطمات جبرانناپذیری به سرچشمههای طبیعی آب وارد آوردهاند. چند نمونه زیر در این مورد گویاهستند: بزرگترین کارخانههای صنعتی آب در خاورمیانه را نه در سواحل دریایی جنوب، بلکه در فلات مرکزی و در کویر بنا کردند و با آب انتقالی کارون آنرا توسعه دادند. سد گتوند در جنوب ایران علاوه بر صرف هزینه کلان ساختن آن، میلیونها متر مکعب نمک کوههای منطقه آبگیر سد را در خود حل نمود و هزاران هکتار از حاصلخیزترین زمینهای کشاورزی پشت سد را به شوره زار تبدیل نمود.
واقعیت این است، تا زمانی که رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی بر سر کار است و نان، کار، مسکن و آزادی و محیطزیست مردم را در گروگان خود دارد، دورنمایی برای حل اینگونه مشکلات که دامنگیر اکثریت مردم ایران است، وجود ندارد. دستگاه اداری فاسدی که این رژیم در دامن خود پرورده است، قادر به مقابله با بلایای طبیعی از جمله خشک سالی، حل ریشهای و ساختاری کمبود آب، نسیت. برای این رژیم اولویت، همواره سرکوب مبارزات برابریخواهانه و آزادیخواهانه مردم و به بند کشیدن مخالفین بوده است. این رژیم هیچ خواستهای را بدون این که از جانب مردم احساس خطر جدی بکند، تامین نخواهد کرد. ایران بر دریایی از ثروتهای طبیعی نشسته است. اگر قدرت سیاسی به دست صاحبان بر حق و توانای آن یعنی کارگران و شوراهای برخاسته از اراده آزادانه مردم بیفتد، در چنین کشوری با چنین ثروتهای عظیمی و با نیروی کار خلاقهِ پایانناپذیری که در آن نهفته است، بدون شک مشکلاتی که زندگی امروز اکثریت مردم را این چنین تباه کردهاند، حل خواهند شد.

