
میزان بارندگی در مقایسه با سال گذشته در همین فصل به شدت کاهش یافته است و بحران خشکسالی و کمبودآب در سال پیشرو ایران را تهدید میکند. نگاهی اجمالی به اطلاعاتی که این روزها در جراید داخلی منتشر میشوند، نشاندهنده ابعاد فاجعهای هستند که در راه است. در استان تهران، میزان بارندگی ۲۵ درصد کمتر از سال گذشته بوده و سدهای تأمینکننده آب تهران تنها ۶ درصد آب دارند. این ارقام نشان میدهد که نه تنها منابع آب برای مصارف خانگی محدود میشود، بلکه تامین آب موردنیاز برای کشاورزی و صنعت نیز با بحران مواجه است. این تنها سدها نیستند که از آب خالی شدهاند و این تنها استان تهران نیست که با کمبود شدید آب مواجه است، به طور کلی، در بسیاری از مناطق ایران، سطح آبهای زیرزمینی کاهش یافته و دشتهای کشور در معرض فرونشست قرار گرفتهاند.
روشن است که کمآبی تمام عرصه های زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد و زندگی را بر اکثریت مردم ایران، بویژه کارگران و زحمتکشان شهر و روستا سختتر میکند. سطح نازل به کارگیری تکنولوژی در کشاورزی، اجازه نمیدهد از همین مقدارِ کمِ آب موجود استفاده موثرتری بشود. به عنوان مثال در کشوری مانند هلند برای تولید یک کیلو گوجهفرنگی به طور متوسط ۴ لیتر آب مصرف میشود و این رقم در ایران به طور متوسط ۴۰ لیتر است. به دلیل کمبود آب، تولید محصولات کشاورزی کاهش مییابد. با کاهش تولید کشاورزی قیمت محصولات غذایی اولیه موردنیاز مردم، که هماکنون نیز گران است، به سرعت افزایش خواهد یافت. کاهش تولید محصولات کشاورزی به معنی کاهش درآمد کشاورزان، گسترش بیکاری در مناطق روستایی است که مهاجرت به شهرها از نخستین عوارض آن خواهد بود. اما شهرها نیز قادر به پذیرای موج مهاجرت نیستند و به ناچارحاشیهنشینی گسترش بیشتری پیدا میکند. بعلاوه بسیاری از صنایع وابسته به مصرف آب هستند، با کاهش منابع آبی، هزینههای تولید افزایش یافته و حتی شماری از واحدهای صنعتی به تعطیلی کشیده میشوند. در نتیجه، برای مهاجرین هم در شهرها کار کمتر پیدا میشود و نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت. یک کارشناس آب در این زمینه میگوید: «اگر روند کنونی ادامه یابد، در آیندهای نه چندان دور ، بسیاری از اراضی کشاورزی ایران غیرقابل استفاده خواهند شد و وابستگی غذایی کشور افزایش مییابد. از همینرو میتوان مدعی بود که بحران آب در ایران، یک چالش حیاتی است که آینده کشاورزی و امنیت غذایی را تهدید میکند. کاهش منابع آبی، سوءمدیریت، ،همگی موجب شدهاند که کشاورزی ایران در آستانه یک بحران جدی قرار بگیرد».
پیشبینیهای کارشناسان حاکی است که ایران در تابستان سال ۱۴۰۴ یکی از سختترین دورههای کمآبی خود را شاهد خواهد بود. کارگزاران رژیم برای کمبود آب دو دلیل ذکر میکنند: اول، کاهش میزان بارندگی و دوم، مصرف زیاد آب در کار کشاورزی. البته هر دو مورد واقعی هستند، اما تنها بخشی از واقعیتاند. آنها مهمترین عامل کمبود آب که عبارت باشد از فساد نهادینه شده در ارگانهای رژیم را به تمامی از قلم انداختهاند. در مورد دلیل نخست باید پرسید که چه کسانی با ندانم کاری و سودجویی، موجب شدهاند که کمبود بارندگی، ایران را این چنین با خطر کمآبی شدید روبرو کند؟
یکی از این عوامل، تخلیە بیرویە آبهای زیرزمینی است کە حتی با بارندگیها هم برنگشته است. مطابق آمارهای دولتی، رقمی نزدیک به یک میلیون حلقه چاه در ایران وجود دارد که ۷۵۸ هزار حلقه آن در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی حفر شدهاند. در این میان بیش از ۲۰۰ هزار حلقه چاه حتی بدون مجوز و پروانهاند که بیشتر آنها برای مصرف ویلاها و باغهای تفریحی شخصیِ ثروتمندان و سرمایهداران در گوشه و کنار ایران بودهاند.
سیاست کلان خودکفایی کشاورزی، بدون درنظر گرفتن عوارض جانبی و عوامل وابسته آن، ندانمکاری و پروژههای کارشناسی نشده، مافیای صنعتی و رانتخواری سپاه پاسداران، فساد نهادینه شده در دستگاههای دولتی، همگی دست به دست هم دادند و لطمات جبرانناپذیری به سرچشمههای طبیعی آب وارد آوردهاند و تعادل اکولوژیک و هماهنگی عناصر طبیعت را برهم زدهاند. چند نمونه زیر در این مورد گویاهستند:
بزرگترین کارخانههای صنعتی آببر خاورمیانه را نه در سواحل دریایی جنوب، بلکه در فلات مرکزی و درکویر بنا کردند و با آب انتقالی کارون آنرا توسعه دادند. سد گتوند در جنوب ایران علاوه بر صرف هزینه کلان ساختن آن، میلیونها متر مکعب نمک کوههای منطقه آبگیر سد را در خود حل نمود و هزاران هکتار از حاصلخیزترین زمینهای کشاورزی پشت سد را به شوره زار تبدیل نمود. بنا به اقرار منابع دولتی ۳۰ درصد آب جاری در شبکههای لولهکشی شهری عملاً ازبین میرود و هیچ تلاشی برای مرمت لولهها انجام نمیگیرد. واقعیت این است، تا زمانی که رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی بر سر کار است و نان، کار، مسکن و آزادی و محیطزیست مردم را در گروگان خود دارد، دورنمایی برای حل اینگونه مشکلات که دامنگیر اکثریت مردم ایران است، وجود ندارد. دستگاه اداری فاسدی که این رژیم در دامن خود پرورده است، قادر به مقابله با بلایای طبیعی از جمله خشک سالی، حل ریشهای و ساختاری کمبود آب، نسیت. برای این رژیم اولویت، همواره سرکوب مبارزات عدالتخواهانه و آزادیخواهانه مردم و به بند کشیدن مخالفین بوده است. این رژیم هیچ خواستهای را بدون این که از جانب مردم احساس خطر جدی بکند، تامین نخواهد کرد. ایران بر دریایی از ثروتهای طبیعی نشسته است. اگر قدرت سیاسی به دست صاحبان بر حق و توانای آن یعنی کارگران و شوراهای برخاسته از اراده آزادانه مردم بیفتد، در چنین کشوری با چنین ثروتهای عظیمی و با نیروی کار خلاقهِ پایانناپذیری که در آن نهفته است، بدون شک مشکلاتی که زندگی امروز اکثریت مردم را این چنین تباه کردهاند، حل خواهند شد.