روزنامه هممیهن در روز شنبه هفتم مهر گزارشی تحت عنوان “قصه پرغصه نان” پخش کرد که تکاندهنده است. زهرا جعفرزاده این گزارش را با استفاده از نانوایان در ۱۵ نانوائی در محلات محروم تهیه کرده است. در ابتدای گزارش آمده است که رئیس اتحادیه نانوایان سنتی تهران، در نوزدهم شهریورماه، آخرین تغییرات قیمت نان را اعلام کرد؛ قیمتی که با تایید وزارت کشور تغییر کرد. بر اساس اعلام این اتحادیه، قیمت نان لواش افزایش حدود ۴۰ درصدی و قیمت نان سنگک افزایش حدود ۶۶ درصدی را نشان میدهد. به دلیل افزایش مصرفِ نان کیفیت آن کاهش چشمگیری پیدا کرده است. در گزارش یکی از نانوایان از کیفیت پایین نان، از مشتریهایی که رفتهاند و از رانتی که برای خرید آرد وجود دارد، شکایت کرده و میگوید: «شما این نان را ببین، خیلی بیکیفیت است، نان نباید اینطور باشد.» او نانهایی که تازه از داخل تنور بیرون آورده و روی توری فلزی پرت میکند را نشان میدهد و ادامه: «آرد بیکیفیت. ۲۰ دقیقه باید در دستگاه بماند که بتوانیم با آن کار کنیم. این هم میشود نتیجهاش.» نان سنگک، بیرمق، خمیده و وارفته است. یکی دیگر از نانوایان نسبت به کاهش سهیمه آرد معترضانه میگوید:
«به بهانههای مختلف از هر نانوایی ۳۰ کیسه آرد کم کردهاند. در تهران ۱۰ هزار نانوایی داریم، خودتان حساب کنید ببینید چقدر کم شده است؟» یک نانوای دیگر تصویری عینی از فقر را مجسم کرده و چنین اظهار نظر میکند:
«الان اوضاع اقتصادی بد است، فروش ما هم کم شده، مردم از خوردن افتادهاند. قبلاً روزی سه وعده غذا میخوردند، حالا دو وعده. همان یک وعده نخوردن، فروش ما را کم کرده است».
گزارشگر از قول یک جامعهشناس نقل میکند: «ما کموبیش آمارهای رسمی از وضعیت فقر در کشور داریم، حتی خود وزیر رفاه هم اعلام کرده که حداقل ۲۵ میلیون نفر از جمعیت، زیرخط فقر مطلق هستند. فقر مطلق، یعنی فرد نمیتواند حداقلهای ضروری و پایهای برای گذران این زندگی را تهیه کند مثل نان و آب سالم، بهداشت، پوشاک و مسکن.»
در گزارش هممیهن به طرزی پنهان از مافیای قدرتمند گندم و آرد صحبت به میان میآید. در گزارشی دیگر آمده است که روزانه ۶۰ میلیارد تومان درآمد مافیای نان است. یعنی هر روز به اندازه قیمت ۵ هزار تن آرد پول شهروندان به جیب مافیا واریز میشود. در موردِ مافیای آرد در مازندران گفته میشود که ۱۳ هزار کیسه آرد یارانهای به جای نان شدن برای مردم به صورت آزاد در بازار فروخته شد.
مافیای آرد گذشته از دزدی از سهمیه آرد مردم، با کسب امتیازات دست به کاری میزند که رسما جنایتکارانه است و آنهم سبوسگیری از آرد میباشد. با این عمل فیبر داخل نان به شدت کاهش مییابد. پایین بودن میزان مصرف فیبر خطر ابتلا به پرفشاری خون، دیابت و سرطانها را افزایش میدهد، براساس اعلام کارشناسان تغذیه در زمان حاضر میزان دریافت فیبر در بین مردم فقیر نگه داشته شده ۱۳ گرم در روز است، اما میزان توصیهشده مصرف فیبر مطابق استاندارد جهانی ۲۸ گرم در روز است.
اگر بطور سنتی نان در سفرههای مردم ایران و تغذیه آنها همواره سهم قابل توجهی دارد علت آن در فقر شدیدی است که به اکثریت این مردم تحمیل شده است. برای نمونه بنا به بررسی رادیو صدای آلمان، ایران و آلمان جمعیت مشابهی دارند. اما مصرف نان مردم ایران ۲.۵ برابر شهروندان آلمان است. و در مقابل مصرف گوشت و لبنیات آلمانیها ۱۳ برابر ایرانیها است. و البته همگان با عواقب مصرف اندک مواد پروتئینی خصوصا بر سلامت کودکان آشنا هستند. گزارشات مورد اشاره به شدت تکاندهنده هستند. اما قضیه تکاندهندهتر میشود وقتی درمییابیم که استانداران در تعداد زیادی از استانها مهاجران بسیار کمدرآمد افغانستانی را از حق خرید همین نانهای گرانشده، بیکیفیت و بدون سبوس نیز محروم نمودهاند. بینانی در میان شهروندان به فقر راندهشده و محروم از مواد مغذی اولیه که به خوردن نان پناه میبرند تنها یکی از مشکلات حاد معیشتی در کنار بی حقوقی سیاسی مطلق میباشد. در این شکی نیست که جمهوری اسلامی اکثریت طبقه کارگر، زحمتکشان و بخش پائین طبقه متوسط در کشور ثروتمندی مانند ایران را به افلاسی همهجانبه کشانده است. بخش نان و آرد از قدیمالایام در کنترل شماری از مقامات فاسد بوده است. حل نهائی مشکل نان از حل سایر مشکلات معیشتی مردم جدا نیست. آنهم از هطریق مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی میسر میشود. اما همین امروز هم میتوان با ایجاد تشکل نظیر حمایت از مشتریان در هر محل تا حدودی از دامنه این مشکل کاست.