طبق تقویم سازمان ملل متحد نهم مرداد برابر با ۳۰ام جولای «روز جهانی مبارزه با قاچاق انسان» است. سازمان مذکور این روز را در سال ۲۰۱۳ جهت آگاهیبخشی نسبت به فاجعه قاچاق انسان و مبارزه علیه آن در تقویم خود وارد کرد. بنا به گزارش سالانه آن سازمان بیش از دو سوم قربانیان قاچاق انسان کودکان هستند. طبق اعتراف دبیرکل سازمان ملل قربانیان قاچاق انسان در فاصله سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، سه برابر شده است. بر اساس گزارش سازمان بینالمللی کار، بیش از ۴۰ میلیون قربانی قاچاق انسان در سراسر جهان وجود دارد. به گزارش این سازمان تقریباً همه کشورهای جهان با قاچاق انسان سر و کار دارند. برای مثال هر ساله در ایالات متحده بیش از ۱۷۵۰۰ نفر قربانی قاچاق انسان میشوند.
در مورد علل ازدیاد قاچاق انسان از دلایل پیچیدهای یاد شده است. در گزارش سال گذشته دبیر کل سازمانملل متحد آمده بود: درگیریها، آوارگی اجباری، تغییرات آب و هوایی، نابرابری و فقر سبب شده است، دهها میلیون نفر در سراسر جهان فقیر، منزوی و آسیبپذیر شوند. در میان عوامل گوناگونی که قربانیان را طعمه شکارچیان انسان میکند ازدیاد فقر و نابرابری و آوارگی ناشی از جنگ نقش برجستهای داشتهاند. اما سودآوری کلان و آسان در این عرصه مشوق صاحبان قدرت و ثروت و یا عاملان اصلی این مصیبت بزرگ به حساب میآید. پژوهشگران تخمین زدهاند که قاچاق انسان به صورت کسب و کاری در آمده که سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار سود و درآمد در بر دارد.
قاچاقچیان برای تماس و فریب دادن قربانیان در کنار روشهای سنتی از فنآوری سود زیادی بردهاند. آنها مخصوصاً با جمع آوری اطلاعات از زنان، کودکان و اشخاص آسیبپذیر به طرزی ماهرانه و برنامهریزی شده و از جمله از طریق شبکههای اجتماعی تماس میگیرند. قاچاقچیان انسان در کشورهای توسعه یافته قربانیان را با وعده تامین کار و کسب مجوز قانونی اقامت آسان میفریبند و سپس اکثر آنها را در خدمت کسب و کار مربوط به سکس میگذارند. اما ضدانسانیترین نوع قاچاق انسان، بویژه قاچاق کودکان برای استفاده از اعضای بدن آنهاست. اینگونه قربانیان حتی فرصتی برای یک زندگی بردهوارانه نیز پیدا نمیکنند. در کشورهای توسعه یافته قاچاقچیان اصلی در میان سرمایهداران بخش خصوصی هستند، اما در کشورهایی نظیر ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی قاچاقچیان دانه درشت در میان صاحبان قدرت جا خوش کردهاند.
جمهوریاسلامی نه تنها آمار دقیقی از مبارزه با قاچاق انسان و تعداد قربانیان آن ارایه نمیکند، بلکه اطلاعات مربوط به آن را پرده پوشی نیز میکند. زیرا پلیس، سپاه و کلا ماموران در این عرصه اگر به طور مستقیم در میان سودبران از قاچاق مخصوصاً دختران به کشورهای خلیج نباشند، پدرخوانده قاچاقچیان و تسهیلکننده اعمال ضدانسانی آنها هستند. تنها با بررسی اخبار مندرج در صفحات جنایی روزنامهها میتوان نشانههایی از چگونگی وقوع این جرم و قربانیان آن در ایران به دست آورد.
این بردگان نه در خفا و پنهانی، بلکه در جلو چشمان دولتها، به بردگی کشیده میشوند. قوانین کشورها و معاهدات بینالمللی هم جلودار بقا و حتی گسترش این پدیده نیستند. شکار دختربچه ها از کشورهای عقبمانده سرمایهداری و تبدیل آنان به کارگران جنسی، به یکی از تجارت های پُرسود در جهان تبدیل شده است. دختران و زنان توسط باندهای مافیایی، با شیوههای مختلف در کشورهای آسیایی شکار میشوند، مدارک و اوراق شناساییشان را به زور از آنها میگیرند و به اروپای غربی منتقل میکنند. آنها پس از تجاوز به زور، در مراکز خاصی با هدف بهرهبرداری جنسی به بردگی گرفته میشوند. در آنجا همه راههای فرار را بر روی آنها میبندند و به زندگی فلاکتباری وادارشان میسازند. شبکههای قاچاق انسان در ایران در کنار دختران ایرانی، دختران افغانستانی پناهنده در ایران را شکار کرده و به کشورهای دیگر و بویژه به کشورهای حاشیه خلیج قاچاق میکنند.
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی سالانه هزاران کودک ناپدید میشوند. بسیاری از آنها و بخصوص افغانستانیهایی که به شیوه غیرقانونی در ایران زندگی میکنند، برای یافتن فرزندشان جرائت نمیکنند حتی به پلیس هم مراجعه کنند. از این کودکان برای حمل و توزیع مواد مخدر، بهرهکشی جنسی و غیره استفاده میکنند.قاچاق انسان به منظور خرید و فروش اعضاء بدن، به کارگیری در جنگهای محلی از سوی گروههای مسلح که بویژه در آفریقا رواج دارد از نمونههای دیگر «بردگی مدرن» هستند. بردگانی که آسانتر و ارزانتر از عصر بردهداری به دست میآیند.
اگر بپذیریم که عناصر فقرزا نظیر بیکاری، دستمزدهای نازل، محرومیت از خدمات اجتماعی، گرانی، جنگ، فجایع زیستمحیطی از عوامل اصلی موجودیت و بقای قاچاق انسان هستند، عوامل مذکور همگی ریشه در نظام سرمایهداری بویژه در کشورهای عقبمانده سرمایهداری دارند.