جمعه خونین خاش در تاریخ سیزدهم آبانماه ۱۴۰۱ و در جریان جنبش انقلابیژینا، یکی از خونینترین و دردناکترین رویدادهای سالهای اخیر در بلوچستان است. این حادثه، که به کشتار گسترده مردم معترض بلوچ منجر شد، نمادی از ستم ملی علیه این ملت بوده و یادآور جمعه خونین زاهدان در مهرماه همان سال است. هر دو حادثه بیانگر سرکوب و تبعیض سیستماتیکی است که علیه مردم بلوچ اعمال میشود و از عمق نارضایتی و بیاعتمادی این مردم نسبت به ساختار قدرت در ایران حکایت دارد.
مردم بلوچ دهههاست که با تبعیضها و نابرابریهای گسترده در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مواجه هستند. این منطقه، با وجود منابع طبیعی غنی، یکی از محرومترین و کمتوسعهترین مناطق محسوب میشود. بلوچستان بهطور سیستماتیک از سرمایهگذاری و زیرساختهای لازم محروم مانده و این مسئله منجر به ایجاد فقر شدید، بیکاری و نبود فرصتهای اقتصادی در این منطقه شده است.
موج اعتراضات بلوچستان در جنبش انقلابی ژینا در پاییز ۱۴۰۱ با جمعه خونین زاهدان آغاز شد. مردم زاهدان، در روز هشتم مهرماه ۱۴۰۱، به خیابانها آمدند تا به آزار و اذیت یک دختر بلوچ توسط مأموران امنیتی و وضعیت ناعادلانه منطقه اعتراض کنند. این اعتراض مسالمتآمیز با خشونتی شدید سرکوب شد که به کشته شدن و مجروحیت تعداد زیادی از شهروندان بلوچ انجامید. این رویداد خشم و نفرت تاریخی مردم بلوچ نسبت به تبعیض و ستم ملی را برانگیخت و به جرقهای برای ادامه اعتراضات تبدیل شد.
یک ماه پس از جمعه خونین زاهدان، در سیزدهم آبانماه ۱۴۰۱، اعتراضات مردم بلوچ در شهر خاش نیز با خشونت سرکوب شد. در این روز، معترضان در پاسخ به جمعه خونین زاهدان و به نشانه همبستگی با خیزش انقلابی ژینا و اعتراض به شرایط بد اقتصادی، تبعیضهای سیستماتیک و سرکوبهای ملی، دست به تظاهرات زدند. در پاسخ، نیروهای امنیتی با به کار بردن گلولههای جنگی و سرکوب شدید، این اعتراض را به یکی از خونینترین روزهای بلوچستان تبدیل کردند. جمعه خونین خاش بار دیگر نشان داد که صدای اعتراضات این مردم نادیده گرفته میشود و حتی در بیان مطالبات خود نیز با خشونتی بیحد و حصر مواجه هستند. در این روز دستکم ١۸ نفر کشته و دهها تن دیگر مجروح شدند که سه تن از کشته شدگان، کودک زیر ۱۸ سال بودند. نهادهای امنیتی رژيم جمهوری اسلامی از همان ابتدا بر خانوادههای قربانیان فشار زیادی آورده و تهدید کردند تا هویت و عکس شهدا منتشر نشوند.
با این حال هویت ١١ نفر از شهروندان کشته شده به شرح زیر است:
۱- یونس میربلوچزهی فرزند محمدانور ساکن نازیل
۲- محمد شهبخش فرزند نادر (میربلوچزهی) ساکن بیت آباد (دانشجو دانشگاه آزاد خاش)
۳- عبدالله شهلیبر فرزند اسماعیل
۴- عظیم محمودزهی فرزند پیرداد
۵- سعيد سهرابزهی فرزند واحد
۶- صادق آرامش (براهویی)
۷- علی کرد کلاهوری (مرادزهی) متولد ۱۳۷۶
۸- عبدالملک شهنوازی (کمالخان زهی)
۹- مبین میرکازهی فرزند مراد (زیر ۱۸ سال)
١٠- یاسر بهادرزهی، فرزند بیبگر متولد سال ١٣٨٣ که دارای معلولیت بوده است.
١١- کامبیز ریگی فرزند الله بخش
در جمعه خونین خاش نیروهای امنیتی و نظامی به برخی معترضان که از جمع انبوه معترضان جدا بودهاند، شلیک کرده و در جنایتی عجیب جسد آنها را به اطراف شهر منتقل و در آنجا انداختند که صبح روز بعد پیکر چندین نفر از آنها توسط مردم محلی پیدا شدند.
جمعههای خونین زاهدان و خاش نمایانگر ساختاری از ستم ملی هستند که مردم بلوچ را هدف قرار داده است. آنان بهطور سیستماتیک از حق دسترسی به منابع و فرصتهای برابر محروم مانده و حتی در بیان اعتراضات خود نیز با خشونت مواجه میشوند. سرکوب شدید این اعتراضات نشان داد که در بلوچستان، مردم علاوه بر مشکلات اقتصادی و توسعهنیافتگی، با چالشهای هویتی و ملی نیز روبرو هستند که بهطور سیستماتیک انکار میشود.
انقلاب ژینا، که در پی قتل حکومتی ژینا امینی با شعار “زن، زندگی، آزادی” آغاز شد، فرصتی شد تا ملتهای مختلف محصور در جغرافیای جعلی ایران از جمله مردم بلوچ، مطالبات خود را با صدای بلندتری بیان کنند. جنبش ژینا به بستری برای همبستگی میان ملتها و مطالبات مشترک تبدیل شد و مردم بلوچ با پیوستن به این جنبش، نشان دادند که خواستار پایان تبعیض و سرکوبهای ملی هستند. جمعههای خونین زاهدان و خاش نمادی از این همبستگی و مقاومت مردمی در برابر ستم ملی و بیعدالتی شدند.
جمعه خونین خاش و زاهدان، نشاندهنده نادیده گرفتن حقوق و مطالبات مردم بلوچ و سرکوب گسترده آنهاست. این وقایع بار دیگر نیاز به بازنگری در سیاستهای ملی، رفع تبعیض و توسعه پایدار در مناطق محروم را یادآور میشوند. مردم بلوچ خواستار عدالت، برابری و به رسمیت شناخته شدن هویت و حقوق ملی خود هستند.
در غیر این صورت، نارضایتیها و بحرانهای اجتماعی تشدید خواهد شد و به بیثباتی بیشتر منجر خواهد شد.