اکنون بیش از یک هفته از دور جدید اعتراضات در پاریس پایتخت فرانسه و دیگر شهرهای این کشور میگذرد. رویدادهای اخیر که بعد از کشته شدن نوجوان ۱۷ ساله به نام “نائل” توسط پلیس فرانسه در حومه پاریس آغاز شد، به نبرد گستردهای بین جوانان و پلیس بسیج شده توسط دولت امانوئل مکرون تبدیل شده است. “نائل” نوجوانی بود که همزمان با تحصیل در دبیرستان با تحویل پیتزا تلاش میکرد که کمکخرج مادرش هم باشد، مادری که جز او فرزندی نداشت. گزارشها حاکی از بازداشت بیش از یک هزار نفر از جوانان است، گفته میشود بیشتر بازداشت شدگان را نوجوانانی زیر سن قانونی تشکیل میدهد.
بنا به گفته وزیر کشور فرانسه: «۴۵ هزار پلیس برای کنترل ناآرامیها بسیج شدهاند و تنها در یک شب ۵۷۷ اتومبیل و ۷۴ ساختمان به آتش کشیده شدهاند. همچنین ٨٧١ آتشسوزی پراکنده رویداده است. تنها در شنبه شب ۱۰ کمیساریا، ۱۰ ژاندارمری و ۶ پست پلیس شهری مورد حمله معترضان قرار گرفته است.
وزیر دادگستری فرانسه با اشاره به این مساله که اکثر بازداشتشدگان زیر سن قانونی هستند، اعلام کرده است: والدینی که از مسئولیتهای خود در قبال فرزندانشان برای کنترل آنها استفاده نکنند، به دو سال حبس و ۳۰ هزار یورو جریمه محکوم خواهند شد.
این سومین بار در طول سه چهار سال اخیر است که پلیس فرانسه اینچنین به خشونت علیه معترضین در مقیاسی این چنین گسترده دست میزند. مشابه این رفتار پلیسی را در جریان خیزش موسوم به «جلیقه زردها» و نیز در جریان اعتراضات علیه افزایش سن بازنشستگی شاهد بودیم. وقتی دولت مکرون در مخالفت آشکار با خواست اکثریت قریب به اتفاق مردم در اعتراض علیه اصلاح قانون با بازنشستگی با سرکوب پلیسی توانست خیابانهای پاریس را موقتاً آرام کند و قانون مورد نظر خود را گستاخانه به اجرا در آورد، قابل پیشبینی بود که در فاصله این نه چندان دور، بار دیگر اعتراضات با جرقهای شعلهور خواهد شد.
اکنون اگر چه قتل یک نوجوان الجزایری که متولد و بزرگشده فرانسه است، جرقه خیزش اخیر را زد، و جوانان خانوادههای مهاجر نقش چشمگیرتری در این اعتراضات دارند، اما واقعیت عمیقتر و اساسیتر آن است که آنچه که در روزهای اخیر در فرانسه میگذرد، انفجار خشم مردمی است که طی سه دهه اخیر بیشترین فشارهای اقتصاد نئولیبرالی دولتهای مختلف فرانسه را متحمل شدهاند. اکثریت جوانان معترض از خانوادههایی هستند که بار بحران اقتصادی و سیاستهای اقتصادی دولت حاکم بویژه در دوره اپیدمی کرونا بیش از همه بر دوش آنها سنگینی میکند.
عمیق شدن شکافهای طبقاتی، پائین آمدن استانداردهای زندگی طبقه کارگر و اقشار متوسط، افزایش خیل حاشیهنشینانی که از کمترین امکانات رفاهی و خدمات عمومی برخوردار هستند، ریشههای اجتماعی اعتراضات روزهای اخیر را تشکیل میدهند.
اعتراضهای اجتماعی سالهای اخیر در فرانسه که هر بار جرقهای موجب شعلهور شدن آن میشود، باردیگر جامعه این کشور را از لحاظ عدالت خواهی و دفاع از ارزشهای دموکراتیک و انسانی در راس جوامع اروپایی قرار داده است. فرانسه خاستگاه اولین انقلاب پیروزمند بورژوازی علیه اشرافیت و فئودالیسم، مهد نخستین انقلاب کارگری جهان علیه بورژوازی، پرچمدار جنبش عظیم دانشجویی و کارگری سالهای ۶٠ میلادی در قرن گذشته است. رویدادهای سالهای اخیر نشان دادند که جامعه فرانسه هنوز این استعداد را در خود دارد که در راس یک تحول بنیادی در اروپا قرار گیرد.